سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کامیار خان
 

سلام دوستان گلم من دیگه بزرگتر شده ام و دارم با هم دوره ای هایم بازی می کنم نقاشی می کشم و به آموزشهای مختلف می پردازم دیگه تنها هم نیستم پسر عمه و پسر دایی جانم آقا کیامهر هم یواش یواش داره بزرگتر و بزرگتر میشه و با هم بازی می کنیم و گاها" هم دعوا راه می افته ولی به خیر می گذره چند روز قبل بود که همه اسباب مادر بزرگمان را به هم ریخته بودیم و مانی هم از دستمان به همه شکایت داشت خلاصه مائیم و همه اقوام و آشنایان و هیچکس هم فعلا" جلودارمان نیست

از من گفتن دوستان حتما" سعی کنید بچه های خوبی باشین و به مادران و پدران خودتان کمک کنید و از محیط زیست هم نگهداری کنید چون زمان ما دیگه مثل گذشته ها نیست و آلودگیها خیلی زیاد شده و باید از محیط خودمان کاملا" مراقبت کنیم فعلا" همه شماها را به خدا می سپارم و برای اینکه دیگر نشه سریع به دنبال کیامهر می روم تا بازی را شروع کنیم


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/2/13 توسط کامیارخان اکبرزاده

 

سلام دوستان خوبم

اولا" به شما سلام می کنم ثانیا" بخاطر کم آبی امسال اغلب مناطق کشورمان از شما دوستانه می خواهم که حتما" در قناعت استفاده از آب دقت نمائید جامعه بچه ها در کشورمان در این رابطه بسیار دخیل هستند ،همه اش که نباید بزرگانمان بیانه و دستورات بدهند ما هم تابع قوانین کشوریم و در آن نقش اساسی داریم و هر هرگز نباید بزرگانمان را به زحمت بیندازیم

درود بر شما بچه های خوش فکر

 


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93/3/7 توسط کامیارخان اکبرزاده

سلام دوستان امسال هوا خیلی سرد است  من هم در برف بازی و درست کردن آدم برفی کلی کیف کرده ام برای همه دوستان آرزوی بهترین روزها را دارم شاد باشید ضمنا" اگر صدای پای آمدن بهار را شنیدید ما هم فراموش نشویم و برایمان خبر دهید من هم همینطور


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/11/21 توسط کامیارخان اکبرزاده

سلام دوستان عزیز به سلامتی وارد ماه آذر شده ایم خواستم شما را در جریان بگذارم که 21 آذر دومین سالگرد کامیارخان است و من انشاله وارد سال سوم خواهم شد از اینجا به شماها دست تکان داده و حالتان را می پرسم

آرزو دارم که همه قوم و اقربا دور هم باشیم و برایمان خوشبختی آرزو نماییم من همه شما ها را دوست دارم به عمو زاده امیرحسین و معصومه خانم و آیدین خانم هم سلام گرم گرم دارم کاش آنجا بودم و کمی باهم بازی می کردیم


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/9/5 توسط کامیارخان اکبرزاده

دوستان پائیز هم که از راه رسید ما امیدواریم همه شماها برای فصل سرما مهیا شده باشید عده ای از بچه ها هستند که شاید حالشان از این بابت خوب نباشد سعی کنیم که آنها هم دل خوشی از زندگی داشته باشند و به آینده امیدوارتر شده و خوب درس بخوانند و برای جامعه ما مفیدتر باشند دنیا که فقط برای خوردن و خوابیدن نیست ما باید رسالت خودمان را به مردم شریفمان که به عشق ما بچه ها زحمت می کشند ادا کنیم این پسر خوب و با ادب که دست به صورت تکیه داده و نشسته است جناب امیرحسین خان حافظزاده است او نوه عموجان پدر من است در ماه مبارک رمضان با هم شام خورده و کمی هم بازی کردیم ما همدیگر را خیلی دوست داریم


نوشته شده در تاریخ شنبه 92/7/20 توسط کامیارخان اکبرزاده

سلام به همه دوستانی که صادقانه دوستمان دارند


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/7/18 توسط کامیارخان اکبرزاده


این روزها که هوا گرمتر شده و درختان کوچه و محله هم شدیدا" کم آبی را احساس کرده اند من برای اینکه هم آب دادن درختها کار خیر است و هم طرفدار محیط زیست هستم مشغول آب دادن درختها شده و از این بابت کلی لذت می برم  می خام بگم بچه ها حتما" شما نیز که فعلا" مرا به عنوان رهبر محل انتخاب کرده اید و  برام احترام قائلید از این کار خیر عقب نمانید البته با رعایت مقدار و میزان آبیاری  که مبادا محلمان با کمبود آب مواجه شود مثل من باشید که چگونه ناظر کامل پروسه هستم

در حال آبیاری درختان


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/6/31 توسط کامیارخان اکبرزاده

کامیار خان


نوشته شده در تاریخ شنبه 92/6/23 توسط کامیارخان اکبرزاده

امروز خیلی حالم خوب است و خیلی هم خوشحالم همه کنار هم هستیم از سر و کول بابا بزرگم بالا می رم و یواش یواش ناگفته هایم را تمرین کرده و بر زبان می رانم با آب و هوای گرم اینجا هم عادت می کنم


خلاصه کلی پیشرفت داشته ام امروز برنامه دارم که کمی بیشتر شلوغ کنم و داد و فریاد راه بیندازم تا توجه همه را به خودم جلب نمایم من اصلا" اهل مهد و اینا نیستم و دوست دارم که در کنار دوستان و آشنایان باشم قرار نیست هی به مهد برم و از اوضاع کشورم بی خبر باشم من درسته که کوچولو هستم ولی خیلی به مسایل جاری حساسم انشاله باباجانم متوجه خواستهای من خواهد شد و از این به بعد زیاد از اعضای کمیته شلوغ کاریها دور نخواهم ماند مهد کجا و من کجا ؟ وقتی آن بچه ها را نمی شناسم من باید با کی همفکری کنم هر کدامش به ساز خودش می دمد من هم اهل این کارها نیستم پس منتظر ملاقات همه در منزل پدر بزرگم هستم بچه ها

این هم گفته باشم که اگر به مهد باز ببرند بعد از برگشت حسابی آب بازی کرده و همه را خیس خواهم کرد شلنک را که می بینید پس کمی آنورتر یالله


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/6/3 توسط کامیارخان اکبرزاده

در عکس پائینی بابا بزرگم با خیال راحت نشسته و حرکات مرا زیر نظر دارد و من هم با بوسه دستم با بقیه در حال خوش و بش هستم تا خیالشان از بابت اینکه مدتی مهمان آنها خواهم بود راحت باشد

ذهن من هنوز با مکانهای گذشته زیاد هماهنگ نشده بود که تازه این هم به آنها اضافه شد بایستی برایم فایل بندی کنم و برای هر کدام از جا و مکان هم خاطراتی را یادداشت نمایم این هم نوعی درس آموختن است فرقش این است که اینها برایم خاطرات ویژه ای دارد شب گذشته یواشکی گوشی بابا را برداشته و به عمه جانم زنگ زدم من فقط الو می گفتم و آنها هم همگی در صف وایستاده بودند و ابراز ارادت می نمودند عجب ماجرائی بود



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/5/13 توسط کامیارخان اکبرزاده
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک